اطفائیه
ردپای اولین آتشنشانی هدفمند در ایران را باید در سال 1221 شمسی در تبریز جستجو کرد، در آن زمانی که مأموران روسیه تزاری برای تأمین امنیت و حفظ منافعی که در این شهر داشتند، امکاناتی را به امر اطفا و مهار آتش اختصاص
ردپای اولین آتشنشانی هدفمند در ایران را باید در سال 1221 شمسی در تبریز جستجو کرد، در آن زمانی که مأموران روسیه تزاری برای تأمین امنیت و حفظ منافعی که در این شهر داشتند، امکاناتی را به امر اطفا و مهار آتش اختصاص دادند، که از چند پمپ دستی دو طرفه از جنس برنز و مس برای پمپاژ آب تشکیل شده بود، تجهیزاتی که تنها برای خاموشکردن آتش توانایی داشت و کار امدادی انجام نمیداد که شاید اسم آتشنشانی هم از همینجا گرفته شده باشد!
پس از آن دومین و سومین واحدهای آتشنشانی نیز توسط انگلیسیها در دو شهر آبادان و مسجد سلیمان با هدف حفاظت از تاسیسات پالایشگاه نفت این شهرها در مواجهه با آتش احداث شد و همانند آتشنشانی روسها در تبریز جز اطفاء حریق کاربرد دیگری نداشت.
سرانجام حدود 10 سال پس از تاسیس بلدیه و 75 سال پس از افتتاح آتشنشانی تزارها در تبریز و آتشنشانی انگلیسیها در جنوب، «قاسمخان والی» در خیابان خاقانی تبریز بنایی را احداث کرد که شاید بتوان آن را الگویی برای آتشنشانی امروزی در کشور دانست و نامش را نیز هم قافیه با بلدیه، «اطفائیه» گذاشت، البته عدهای نیز اندیشه احداث اطفائیه یا تشکیلاتی برای مهار و خاموشکردن آتش را به امیرکبیر نسبت میدهند و معتقدند که وی سودای احداث چنین تشکیلاتی در سراسر کشور را پس از دیدن امکانات روسها در تبریز در سر داشته که پایان دوران نخست وزیری و پس از آن مرگش سبب ناکام ماندن این ایده شده است.
اطفائیه اگرچه به نوعی میراث تزارها بود، اما با شرح وظایفی که آنان برایش تعریف کرده بودند، تفاوتهایی داشت، در اطفائیه قاسمخان، شرح وظایف دیگر نیز برای کارکنانش تعریف شد که از جمله آن میتوان به رسیدگی به حوادث غیرمترقبه، سیل، زلزله، آوار، سقوط از بلندی و... اشاره کرد که البته برای آن تجهیزات مناسب با هریک از ماموریتها نیز خریداری یا ساخته شد.
از دیگر ابداعات اطفائیه ایرانیان، ساخت برجی 23 متری به نام «یانقین» که امروزه به نوعی نماد آتشنشانی در کشور محسوب میشود، با هدف اطلاع سریع از حوادث بود که همواره مردانی در بالای آن مشغول بررسی سطح شهر بودند تا در صورت رویت دود و آتش، زنگ برنز بزرگی که به همین منظور در بالای برج تعبیه شده بود را به صدا درآوردند و پس از شناسایی محل دقیق حادثه ماموران اطفائیه با قراردادن بشکههایی به روی گاری، خود را به محل حادثه میرساندند و با پرکردن بشکههای خود از آبانبار همسایه عملیات اطفای حریق را آغاز میکردند.
یانقین که در میان آذریزبانها به معنای آتش و آتشسوزی است، علاوه بر اینکه در زمان نبود سیستمهای مخابراتی نقش مهمی در اعلام سریع حوادث بر عهده داشت و از این حیث سبب الگوبرداری برخی کشورها نظیر فرانسه از این برج شد، ویژگی دیگری هم داشت که با نصب چراغ بزرگی در بالای آن به نوعی به فانوس دریایی تبریز بدون دریا هم تبدیل شد و مسافران شبانه با دیدن آن از رسیدن به شهر و آبادی مطمئن میشدند و برای اطلاع از ادامه مسیر به آنجا میرفتند.
این برج که تا پیش از توسعه تبریز و رواج بلندمرتبهسازی در آن، مرتفعترین ساختمان شهر بود، اختراع و گسترش تلفن از یکسو و ساختمانهای بلند از سوی دیگر سبب کمرنگ شدن نقش آن در ساز و کار آتشنشانی شد تا این که در سال 1377 به عنوان قدیمیترین بنای مربوط به تشکیلات آتشنشانی کشور، درفهرست آثار ملی به ثبت رسید و به نمادی از آتشنشانی یا همان اطفائیه سابق در کشور تبدیل شد، یانقین هماکنون در مجاورت ساختمان ستاد فرماندهی آتشنشانی تبریز قرار دارد.
شاهان قاجار اگرچه بارها در سفرهای خود به فرنگ و روسیه ایستگاههای آتشنشانی و مانورهای مختلف آتشنشانان را در آنجا دیده و از تماشای آن ذوق زده نیز شده بودند و در کنار آن چندین گزارش مبنی بر وقوع آتشسوزیهای گسترده در کشور نیز برایشان ارسال شده بود، اما هیچگاه به فکرشان نرسید یا شاید نخواستند که چنین تشکیلاتی را در کشور تاسیس کنند و تا سالها در کنار سه ایستگاه آتشنشانی که بیگانگان با هدف حفاظت از منافع خودشان در شمالغرب و جنوبغرب کشور تنها برای مقابله با آتش ساخته بودند، اطفائیه آذربایجانیها تنها ایستگاه اطفای حریق در کشور بود که فعالیت میکرد.
سرانجام با پایان سلطنت قاجارها بر کشور و روی کار آمدن رضاخان نخستین ایستگاههای آتشنشانی تهران و قزوین در سال 1303 و پس از آن در عرض 20 سال ایستگاههای دیگر آتشنشانی در سایر شهرها نظیر، اهواز، بندرانزلی، رشت، مشهد، زنجان، اصفهان، شیراز و... تاسیس شد که هرکدام نخستین اطفائیه در آن شهر بود.
بر اساس آنچه که سایت آتشنشانی تهران منتشر کرده، اطفائیه پایتخت نیز فعالیت خود را ابتدا در 300 متری میدان توپخانه و در ابتدای خیابان چراغبرق که امروزه به نام امیرکبیر آن را میشناسیم، درمحلی استیجاری واقع در گاراژ حسینی که متعلق به فردی به نام «سیداسدالله» بود، به ریاست یکی از افسران روس سفید به نام «کلنل وربا» که به همراه 15 پرسنل به ایران پناهنده شده بود، شروع کرد و یک دستگاه اتومبیل آب پاش تنها دارایی آن را تشکیل میداد، خودرویی که اگر چه اسماً به امر آتشنشانی اختصاص یافت، اما عملاً برای امور دیگری نظیر آب پاشی خیابانها، آبرسانی به محلات و... نیز مورد استفاده قرار میگرفت. اما پس از وقوع چند حریق گسترده در یکی دو سال اول تأسیس اداره اطفائیه تهران و ناتوانی خودروهای آب پاش در اطفاء آن به دلیل پراکنده بودن آنان در سطح شهر برای انجام وظایف دیگر عملا تجهیزات موجود نتوانست در اطفای آن حریقها نقش قابل اعتنایی ایفا کند و از طرف دیگر تقاضای مردم برای برخورداری از آب سالم هم رو به افزایش بود و ظاهرا اداره اطفائیه وظیفه داشت به موازات انجام وظیفه درحوزه آتشنشانی امر آبرسانی شهری را نیز مدیریت کند! بنابراین تصمیم بر این شد که در آذرماه سال 1307 با نیت تقویت توان فنی اداره اطفائیه، یک دستگاه آب پاش بزرگ و چهار دستگاه آب پاش کوچک به مارک «N.A.G» که لاستیکهای توپر داشت، از کشور آلمان خریداری شد و به طور کامل در اختیار اداره اطفائیه قرار گرفت و عدهای از شوفرهای مستعد قشون و گروهبانهای قدیمی هنگهای بهادری و آهنین هم برای به کارانداختن و هدایت ماشینهای جدید به اداره اطفائیه منتقل شدند و نخستین ساماندهیها که کافی هم نبود در اطفائیه انجام شد بهطوری که بر اساس آمارهای موجود در سال 1307 شمسی مجموع تجهیزات آتشنشانی تهران عبارت بود از 15 دستگاه ماشین آتش خاموش کن نو و آماده کار، سه دستگاه بنز مرسدس، چهار دستگاه اشکودا، دو دستگاه پورسک N.A.G و چهار دستگاه موتور پمپ، به علاوه 84 کامیون اسقاط که پس از مستعملشدن توسط ادارات دیگر در اختیار آتشنشانی قرار گرفته بود و تأثیری در امر اطفاء حریق نداشت!
وضعیت نامناسب در اطفائیه ادامه داشت تا این که در هشتم مهرماه سال 1307 وقوع آتش سوزی گسترده در سالن سینمای صنعتی لالهزار مسئولان وقت را از خواب بیدار کرد. آتشسوزی در آن سالن که یکی از مدرنترین و مجهزترین سینماهای پایتخت محسوب میشد و به نمایش فیلم برای بانوان اختصاص داشت، به دلیل وسایل قابل اشتعال در آن، در زمانی کوتاه شدت گرفت و بناهای اطراف را نیز به خطر انداخت و مأموران اطفائیه، گردان مهندسی ارتش و عوامل پلیس پس از ساعتها تلاش در حالی آتش را خاموش کردند که از آن سینمای مجهز، تنها مشتی خاکستر بر جای مانده بود.
فردای آن روز، روزنامه اطلاعات، ضمن چاپ گزارش مشروحی از واقعه، به لزوم تقویت آتشنشانی تهران اشاره کرد و نوشت: «... وقتی واقعاً فکر کنیم متوجه میشویم ما هیچ وسیله اطفائیهای نداریم، ما یک اداره مخصوص اطفائیه میخواهیم، برای این که به مجرد وقوع حریق و صداکردن زنگ تلفن آن اداره، سوت اتومبیلهای اطفائیه هم از طرفی بلند شود. متأسفانه تاکنون به این امر توجهی نشده است و مأموران نظمیه و بلدیه، باید با نبودن وسایل کافی خود را در خطر حریق بیندازند. علیایحال امیدواریم بلدیه زودتر درصدد تهیه وسایل کافی برای اطفاء حریق و تهیه چند دستگاه اتومبیل اطفائیه و اداره و بودجه مخصوص برایاین منظور برآید که از مشقت کارکنان و مأموران فعلی اطفائیه و خطرات آن کاسته شود و اگر طالب کسب تمدن جدید دنیا هستیم، باید لوازم آن را نیز از هرحیث فراهم کنیم...».
پس از انتشار گزارش روزنامه اطلاعات تشکیلات اطفائیه، چندین سال، همچنان در خیابان چراغبرق و در گاراژهای حسینی و غرب دایر ماند. تا این که بر اثر وسعت یافتن شهر و تعدد حریقهایی که در مناطق مختلف اتفاق میافتاد، مسئولان امر بالاخره متوجه شدند ماشینآلات و نفراتی که در اختیار دارند، جوابگوی نیازهای شهری با وسعت و جمعیت تهران نیست. به همین دلیل، در سال 1310 شمسی با پیگیری «کریم آقا بوذر جمهری» که در رابطه با امر آتشنشانی بیشترین مسئولیت را بر عهده داشت و به تعبیری مدیر ارشد آن خوانده میشد، برای احداث ساختمانی متناسب با وظایف اداره اطفائیه و همچنین تأمین بودجهای منطبق با حجم فعالیتهای آن، پیشنهادی تهیه و تقدیم مجلس شد، که با تصویب آن پیشنهاد، در سال 1311 اداره اطفائیه ابتدا به قسمت شرقی آسایشگاه سابق بلدیه و سپس به بیرون از محدوده شهر، به میدان حسنآباد و محل گورستان متروکهای که در آنجا واقع بود و اکنون نیز محل ایستگاه شماره 1 سازمان آتشنشانی و خدماتایمنی شهرداری تهران است، منتقل شد و ساختمان جدیدی در آن محل احداث و تدریجا تکمیل شد و کلیه تشکیلات اداره اطفائیه در آنجا دایر شد.
همچنین به علت مسافت زیاد تهران و شمیران و از آنجا که شمیران از نظر موقعیت جغرافیایی نسبت به تهران در ارتفاع قرار داشت و هنگام ضرورت، دسترسی به نقاط مختلف آن دشوار بود و همین امر موجب تأخیر در امدادرسانی به حادثهدیدگان میشد، احداث شعبهای از آتشنشانی در شمیران نیز مورد توجه قرار گرفت و در سال 1334، یکسال بعد از افتتاح شعبات سهگانه آتشنشانی در شهر تهران، پایگاه شمیران نیز به مرحله بهرهبرداری رسید و در همان سال قرارداد خرید چهار دستگاه اتومبیل آتشنشانی جدید با کارخانهایرانی ارج که از مدتی پیش مطالعاتی را روی شبیهسازی مدل اتومبیلهای آتشنشانی خارجی شروع کرده بود، به امضاء رسید و آن تجهیزات، پس از تحویل، در اختیار شهرداری شمیران قرار گرفت......
در آن زمان، با وجودی که چند تانکر مخزندار در خدمت آتشنشانی قرار داشت، مأموران طبق معمول گذشته، همچنان با کمبود امکانات و تجهیزات روبرو بودند و اسناد و مدارک موجود نشان میدهد به آن نسبت که شهر گسترش مییافت و بر وسعت و جمعیت آن افزوده میشد، تشکیلات آتشنشانی رشد نمیکرد و هنگام بروز آتشسوزیهای بزرگ، مأموران آتشنشانی عملاً با کمبود امکانات مواجه میشدند. به همین دلیل، علاوه بر اتومبیلهای مخصوص آبپاشی که خود آتشنشانی در اختیار داشت، ماشینهای باربری، خودروهای حمل گوشت و کامیونهای حمل زباله نیز به عنوان تجهیزات کمکی در اختیار مأموران اداره آتشنشانی قرار میگرفت و در مقابل، در ساعات خارج از عملیات امدادی، حتی اتومبیلهای مخصوص مبارزه با حریق برای آبرسانی به محلات، آبپاشی خیابانها، آبیاری درختان و خدمات متفرقه دیگری از این قبیل، مورد استفاده قرار میگرفت که البته کارشناسان متعددی عنوان کردهاند، آن سنت غلط که سالها رواج داشت، به نوبه خود عامل مهمی برای عقبماندگی سیستم آتشنشانی کشور بود.
همچنین تا حدود 30 سال بعد از تأسیس اطفائیه، کارکنان آن اداره از وسایل و تجهیزات حفاظت فردی بهرهای نداشتند و هنگام مأموریتهایشان ناچار بودند با کفش و لباس معمولی در عملیات شرکت کنند. بعدها، لباس کار متحدالشکلی برای افراد آتشنشان در نظر گرفته شد و تعداد محدودی کلاهایمنی نیز در اختیار آنها قرار گرفت، اما در سالهای بعدی، به موازات توسعه تهران اداره آتشنشانی رشد کرد و چون روز به روز بر حسب ضرورت در برابر مسئولیتهای سنگینتری قرار میگرفت، تا حدی این مهم مورد توجه قرار گرفت و هنگام خرید وسایل اطفائی، اقلامی از وسایل حفاظت فردی نیز خریداری میکردند. از جمله در سال 1336 تعداد 10 ماسک ضدگاز و شش ماسک ضد دود و در سال 1337 استفاده از لباسنسوز در آتشنشانی مورد استفاده قرار گرفت و به مرور زمان، آتشنشانی تهران به اسنوکر، نردبان، ماشین کفساز، تانکرهای مجهز، موتورپمپ، تورنجات، لباس نسوز، ماسک ضدگاز، ماسک ضددود و... مجهز شد. تا جایی که هماکنون بزرگترین نردبان خاورمیانه و سومین نردبان بزرگ جهان به ارتفاع 64 متر در اختیار آتشنشانی تهران و چند شهر دیگر از جمله تبریز قرار دارد.
در سال 1340 شمسی واحدی به نام گروه «امداد و نجات» در ایستگاه حسنآباد ایجاد شد تا در کنار اطفای حریق، امداد و نجات حادثهدیدگان را بر عهده بگیرد و در سال 1349 با توجه به ترافیک خیابانهای تهران و به دستور شهردار وقت یک کادر موتورسوار، با موتور سیکلتهایی که مجهز به بیسیم بودند و میتوانستند تا 120 کیلوگرم بار حمل کنند - تشکیل شد و مقرر شد در زمان وقوع آتشسوزی، با سرعت تجهیزات مقدماتی را به محل حادثه برسانند و تا رسیدن اتومبیلهای سنگین و نیروهای لازم، عملیات اولیه اطفایی را انجام دهند و بعدها چند شهرستان نیز به تجهیزاتی مشابه مجهز شدند. به اضافه این که در سال 1344 کمیسیون بودجه مجلس شورای ملی در جلسه سوم دی ماه خود، به منظور ارتقاء ایمنی فرودگاههای کشور با خرید چند دستگاه اتومبیل آتشنشانی برای اداره کل هواپیمایی کشوری موافقت کرد و براساس آن موافقت چهار دستگاه «لیلاند دیزل» مخصوص اطفاء حریق در فرودگاه، دو دستگاه آمبولانس از نوع «شورولت» جنگی و سه دستگاه جیپ اطفائیه، برای مقابله با حریقهای احتمالی در فرودگاه خریداری شد. عمده مشکل آتشنشانی تا سال 1350 آن بود که از بدو تأسیس اطفائیه در تهران تا سال 1350، وسعت تهران، با سرعت به چند برابر رسید، در حالی که تعداد ایستگاههای آتشنشانی به کندی افزایش یافت و در سال 1350، با وجودی که چند ایستگاه جدید در تهران شروع به فعالیت کرد، تعداد ایستگاههای آتشنشانی به هفت واحد رسید. درسالهای بعد از آن، گسترش و توسعه آتشنشانی شتاب بیشتری گرفت. برای نمونه در سال 1353 سه پایگاه دیگر به تعداد ایستگاهها افزوده شد و روز 25 اسفندماه سال 1355 در حالی که تعداد ایستگاهها به 13 واحد رسیده بود، مرکز جدید ستاد و فرماندهی آتشنشانی و خدمات ایمنی در محل وسیعی در خیابان آزادی که در آن زمان «آیزنهاور» نام داشت، افتتاح شد و با شروع به کار آن مرکز که محل فعلی آتشنشانی پایتخت نیز در آن قرار دارد، ایستگاه آتشنشانی میدان حسنآباد که تا آن تاریخ به عنوانایستگاه مرکزی آتشنشانی مورد اشاره قرار میگرفت، به ایستگاه شماره 1 تغییر نام داد و در سال 1356 مجموعاً 16 ایستگاه که سه ایستگاه آن از امکانات نجات نیز برخوردار بود، در تهران فعالیت داشت.
همزمان با توسعه آتشنشانی در تهران، آتشنشانی در سایر شهرها نیز توسعه یافت که خرید کشتی آتشنشان برای اطفای حریق کشتیها در دریای خزر توسط آتشنشانی انزلی از نمونههای آن است، اما در کنار این توسعه برخی از شهرها نظیر ایلام همچنان فاقد آتشنشانی بودند تا این که بعد از شکلگیری و تأسیس شهرداری ایلام در سال 1342 دو تن به عنوان نگهبان در جوار ساختمان شهرداری به کار گمارده شدند که وظیفه آنان رسیدگی به امور اطفاء حریق بود و چنانچه جایی از شهر آتش میگرفت، افرادی که در معرض خطر و خسارت قرار داشتند، ناچار بودند با مراجعه حضوری به ساختمان شهرداری، آن مأموران را در جریان حادثه قرار دهند. اما از زمانی که رسیدگی به امور آتشنشانی در سراسر کشور مورد توجه جدی واقع شد، یک دستگاه اتومبیل ذیل روسی و سپس یک دستگاه «اینترناش» و چند سال بعد یک دستگاه لندرور انگلیسی تحت عنوان خودرو پیشرو، برای امور آتشنشانی آن شهر خریداری شد. با این حال، تا اولین سال بعد از پیروزی انقلاب اسلامی و زمان شروع جنگ تحمیلی ایلام از نظر تجهیزات آتشنشانی در فقر مطلق قرار داشت تا بالاخره در آن سال چهار دستگاه خودرو بنز به تقویت آتشنشانی اختصاص یافت.
همچنین شهرستان آمل جزو شهرهایی است که اگر چه از سال 1302 شهرداری در آن شروع به فعالیت کرد، اما تا سال 1349 شهرداری آن فاقد دایره آتشنشانی بود و در آن سال صاحب واحد آتشنشانی با 12 مأمور شد. اما تنها وسیله خاموشکننده حریقی که در اختیارش قرارگرفت، یک دستگاه شورولت مدل 57 بود که به هیچوجه توانایی پاسخگویی به نیازهای شهر را نداشت. اما بعدها یک دستگاه اتومبیل رومانیایی مدل 70 هم توسط اتحادیه شهرداریهای کشور تهیه شد و در اختیار آتشنشانی این شهر قرار گرفت.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی با انحلال سازمان دفاع غیرنظامی که تا پیش از آن مسئولیت آتشنشانیهای سراسر کشور را بر عهده داشت، فلسفه وجودی آتشنشانیهای کشور براساس بندهای 14 و 20 ماده 55 قانون شهرداری تعریف و از همین رو سازمانهای آتشنشانی زیر مجموعه شهرداریها قرار گرفت و شهرداریها ملزم شدند، برای حفظ شهرها از خطر سیل، حریق و دیگر مخاطرات، تدابیر مؤثری اتخاذ کنند و نظر به این که ایران کشوری حادثهخیز است و از 40 نوع حادثه طبیعی شناخته شده، حداقل 30 مورد آن در ایران امکان وقوع دارد، توجه به بحث ایمنی و تهیه و تدوین ضوابط و مقرراتایمنی برای آن امری ضروری تشخیص داده شده و ارتباط، همکاری، هماهنگی و مشورت با مراکز علمی، نظامی، پزشکی و سایر سازمانها و اشخاص مربوطه، تعیین صلاحیت فنی و امکانات شرکتهای خصوصی و دولتی با عنوانهای مختلف، اعم از طرحایمنی یا شارژکننده و فروشنده و سازنده ماشینها، قطعات، ادوات و تجهیزات مختلف مربوط به امور ایمنی و نجات و آتشنشانی در سطح جامعه و اشاعه و بهکارگیری رشتههای ورزشی بین کارکنان سازمان، مخصوصاً نیروهای عملیاتی، به منظور تقویت و آمادگی جسمانی و بالابردن روحیه افراد که لازمه این حرفه است به عنوان وظایف سازمان آتشنشانی و خدماتایمنی تعیین شد.
منبع: روزنامه اطلاعات 17 و 24 مهر 1391
پس از آن دومین و سومین واحدهای آتشنشانی نیز توسط انگلیسیها در دو شهر آبادان و مسجد سلیمان با هدف حفاظت از تاسیسات پالایشگاه نفت این شهرها در مواجهه با آتش احداث شد و همانند آتشنشانی روسها در تبریز جز اطفاء حریق کاربرد دیگری نداشت.
سرانجام حدود 10 سال پس از تاسیس بلدیه و 75 سال پس از افتتاح آتشنشانی تزارها در تبریز و آتشنشانی انگلیسیها در جنوب، «قاسمخان والی» در خیابان خاقانی تبریز بنایی را احداث کرد که شاید بتوان آن را الگویی برای آتشنشانی امروزی در کشور دانست و نامش را نیز هم قافیه با بلدیه، «اطفائیه» گذاشت، البته عدهای نیز اندیشه احداث اطفائیه یا تشکیلاتی برای مهار و خاموشکردن آتش را به امیرکبیر نسبت میدهند و معتقدند که وی سودای احداث چنین تشکیلاتی در سراسر کشور را پس از دیدن امکانات روسها در تبریز در سر داشته که پایان دوران نخست وزیری و پس از آن مرگش سبب ناکام ماندن این ایده شده است.
اطفائیه اگرچه به نوعی میراث تزارها بود، اما با شرح وظایفی که آنان برایش تعریف کرده بودند، تفاوتهایی داشت، در اطفائیه قاسمخان، شرح وظایف دیگر نیز برای کارکنانش تعریف شد که از جمله آن میتوان به رسیدگی به حوادث غیرمترقبه، سیل، زلزله، آوار، سقوط از بلندی و... اشاره کرد که البته برای آن تجهیزات مناسب با هریک از ماموریتها نیز خریداری یا ساخته شد.
از دیگر ابداعات اطفائیه ایرانیان، ساخت برجی 23 متری به نام «یانقین» که امروزه به نوعی نماد آتشنشانی در کشور محسوب میشود، با هدف اطلاع سریع از حوادث بود که همواره مردانی در بالای آن مشغول بررسی سطح شهر بودند تا در صورت رویت دود و آتش، زنگ برنز بزرگی که به همین منظور در بالای برج تعبیه شده بود را به صدا درآوردند و پس از شناسایی محل دقیق حادثه ماموران اطفائیه با قراردادن بشکههایی به روی گاری، خود را به محل حادثه میرساندند و با پرکردن بشکههای خود از آبانبار همسایه عملیات اطفای حریق را آغاز میکردند.
یانقین که در میان آذریزبانها به معنای آتش و آتشسوزی است، علاوه بر اینکه در زمان نبود سیستمهای مخابراتی نقش مهمی در اعلام سریع حوادث بر عهده داشت و از این حیث سبب الگوبرداری برخی کشورها نظیر فرانسه از این برج شد، ویژگی دیگری هم داشت که با نصب چراغ بزرگی در بالای آن به نوعی به فانوس دریایی تبریز بدون دریا هم تبدیل شد و مسافران شبانه با دیدن آن از رسیدن به شهر و آبادی مطمئن میشدند و برای اطلاع از ادامه مسیر به آنجا میرفتند.
این برج که تا پیش از توسعه تبریز و رواج بلندمرتبهسازی در آن، مرتفعترین ساختمان شهر بود، اختراع و گسترش تلفن از یکسو و ساختمانهای بلند از سوی دیگر سبب کمرنگ شدن نقش آن در ساز و کار آتشنشانی شد تا این که در سال 1377 به عنوان قدیمیترین بنای مربوط به تشکیلات آتشنشانی کشور، درفهرست آثار ملی به ثبت رسید و به نمادی از آتشنشانی یا همان اطفائیه سابق در کشور تبدیل شد، یانقین هماکنون در مجاورت ساختمان ستاد فرماندهی آتشنشانی تبریز قرار دارد.
شاهان قاجار اگرچه بارها در سفرهای خود به فرنگ و روسیه ایستگاههای آتشنشانی و مانورهای مختلف آتشنشانان را در آنجا دیده و از تماشای آن ذوق زده نیز شده بودند و در کنار آن چندین گزارش مبنی بر وقوع آتشسوزیهای گسترده در کشور نیز برایشان ارسال شده بود، اما هیچگاه به فکرشان نرسید یا شاید نخواستند که چنین تشکیلاتی را در کشور تاسیس کنند و تا سالها در کنار سه ایستگاه آتشنشانی که بیگانگان با هدف حفاظت از منافع خودشان در شمالغرب و جنوبغرب کشور تنها برای مقابله با آتش ساخته بودند، اطفائیه آذربایجانیها تنها ایستگاه اطفای حریق در کشور بود که فعالیت میکرد.
سرانجام با پایان سلطنت قاجارها بر کشور و روی کار آمدن رضاخان نخستین ایستگاههای آتشنشانی تهران و قزوین در سال 1303 و پس از آن در عرض 20 سال ایستگاههای دیگر آتشنشانی در سایر شهرها نظیر، اهواز، بندرانزلی، رشت، مشهد، زنجان، اصفهان، شیراز و... تاسیس شد که هرکدام نخستین اطفائیه در آن شهر بود.
بر اساس آنچه که سایت آتشنشانی تهران منتشر کرده، اطفائیه پایتخت نیز فعالیت خود را ابتدا در 300 متری میدان توپخانه و در ابتدای خیابان چراغبرق که امروزه به نام امیرکبیر آن را میشناسیم، درمحلی استیجاری واقع در گاراژ حسینی که متعلق به فردی به نام «سیداسدالله» بود، به ریاست یکی از افسران روس سفید به نام «کلنل وربا» که به همراه 15 پرسنل به ایران پناهنده شده بود، شروع کرد و یک دستگاه اتومبیل آب پاش تنها دارایی آن را تشکیل میداد، خودرویی که اگر چه اسماً به امر آتشنشانی اختصاص یافت، اما عملاً برای امور دیگری نظیر آب پاشی خیابانها، آبرسانی به محلات و... نیز مورد استفاده قرار میگرفت. اما پس از وقوع چند حریق گسترده در یکی دو سال اول تأسیس اداره اطفائیه تهران و ناتوانی خودروهای آب پاش در اطفاء آن به دلیل پراکنده بودن آنان در سطح شهر برای انجام وظایف دیگر عملا تجهیزات موجود نتوانست در اطفای آن حریقها نقش قابل اعتنایی ایفا کند و از طرف دیگر تقاضای مردم برای برخورداری از آب سالم هم رو به افزایش بود و ظاهرا اداره اطفائیه وظیفه داشت به موازات انجام وظیفه درحوزه آتشنشانی امر آبرسانی شهری را نیز مدیریت کند! بنابراین تصمیم بر این شد که در آذرماه سال 1307 با نیت تقویت توان فنی اداره اطفائیه، یک دستگاه آب پاش بزرگ و چهار دستگاه آب پاش کوچک به مارک «N.A.G» که لاستیکهای توپر داشت، از کشور آلمان خریداری شد و به طور کامل در اختیار اداره اطفائیه قرار گرفت و عدهای از شوفرهای مستعد قشون و گروهبانهای قدیمی هنگهای بهادری و آهنین هم برای به کارانداختن و هدایت ماشینهای جدید به اداره اطفائیه منتقل شدند و نخستین ساماندهیها که کافی هم نبود در اطفائیه انجام شد بهطوری که بر اساس آمارهای موجود در سال 1307 شمسی مجموع تجهیزات آتشنشانی تهران عبارت بود از 15 دستگاه ماشین آتش خاموش کن نو و آماده کار، سه دستگاه بنز مرسدس، چهار دستگاه اشکودا، دو دستگاه پورسک N.A.G و چهار دستگاه موتور پمپ، به علاوه 84 کامیون اسقاط که پس از مستعملشدن توسط ادارات دیگر در اختیار آتشنشانی قرار گرفته بود و تأثیری در امر اطفاء حریق نداشت!
وضعیت نامناسب در اطفائیه ادامه داشت تا این که در هشتم مهرماه سال 1307 وقوع آتش سوزی گسترده در سالن سینمای صنعتی لالهزار مسئولان وقت را از خواب بیدار کرد. آتشسوزی در آن سالن که یکی از مدرنترین و مجهزترین سینماهای پایتخت محسوب میشد و به نمایش فیلم برای بانوان اختصاص داشت، به دلیل وسایل قابل اشتعال در آن، در زمانی کوتاه شدت گرفت و بناهای اطراف را نیز به خطر انداخت و مأموران اطفائیه، گردان مهندسی ارتش و عوامل پلیس پس از ساعتها تلاش در حالی آتش را خاموش کردند که از آن سینمای مجهز، تنها مشتی خاکستر بر جای مانده بود.
فردای آن روز، روزنامه اطلاعات، ضمن چاپ گزارش مشروحی از واقعه، به لزوم تقویت آتشنشانی تهران اشاره کرد و نوشت: «... وقتی واقعاً فکر کنیم متوجه میشویم ما هیچ وسیله اطفائیهای نداریم، ما یک اداره مخصوص اطفائیه میخواهیم، برای این که به مجرد وقوع حریق و صداکردن زنگ تلفن آن اداره، سوت اتومبیلهای اطفائیه هم از طرفی بلند شود. متأسفانه تاکنون به این امر توجهی نشده است و مأموران نظمیه و بلدیه، باید با نبودن وسایل کافی خود را در خطر حریق بیندازند. علیایحال امیدواریم بلدیه زودتر درصدد تهیه وسایل کافی برای اطفاء حریق و تهیه چند دستگاه اتومبیل اطفائیه و اداره و بودجه مخصوص برایاین منظور برآید که از مشقت کارکنان و مأموران فعلی اطفائیه و خطرات آن کاسته شود و اگر طالب کسب تمدن جدید دنیا هستیم، باید لوازم آن را نیز از هرحیث فراهم کنیم...».
پس از انتشار گزارش روزنامه اطلاعات تشکیلات اطفائیه، چندین سال، همچنان در خیابان چراغبرق و در گاراژهای حسینی و غرب دایر ماند. تا این که بر اثر وسعت یافتن شهر و تعدد حریقهایی که در مناطق مختلف اتفاق میافتاد، مسئولان امر بالاخره متوجه شدند ماشینآلات و نفراتی که در اختیار دارند، جوابگوی نیازهای شهری با وسعت و جمعیت تهران نیست. به همین دلیل، در سال 1310 شمسی با پیگیری «کریم آقا بوذر جمهری» که در رابطه با امر آتشنشانی بیشترین مسئولیت را بر عهده داشت و به تعبیری مدیر ارشد آن خوانده میشد، برای احداث ساختمانی متناسب با وظایف اداره اطفائیه و همچنین تأمین بودجهای منطبق با حجم فعالیتهای آن، پیشنهادی تهیه و تقدیم مجلس شد، که با تصویب آن پیشنهاد، در سال 1311 اداره اطفائیه ابتدا به قسمت شرقی آسایشگاه سابق بلدیه و سپس به بیرون از محدوده شهر، به میدان حسنآباد و محل گورستان متروکهای که در آنجا واقع بود و اکنون نیز محل ایستگاه شماره 1 سازمان آتشنشانی و خدماتایمنی شهرداری تهران است، منتقل شد و ساختمان جدیدی در آن محل احداث و تدریجا تکمیل شد و کلیه تشکیلات اداره اطفائیه در آنجا دایر شد.
تغییر نام اطفائیه به آتشنشانی
در آخرین سالهای دهه 1320، کهاندکاندک مشخص شد؛ آتشنشانی حکم حرفهای تخصصی را دارد و دستاندرکارانش باید دانش فنی لازم را داشته باشند، لزوم برخورداری مأموران آتشنشان از مهارتهای فنی احساس شد و دولت عدهای از کارکنان اداره اطفائیه را برای گذراندن یک دوره آموزش حرفهای، به خارج از کشور اعزام کرد که پس از بازگشت آن عده به کشور، اداره اطفائیه اقدام به تشکیل کلاسهای ویژهای برای مأموران خود کرد و کسانی که در خارج از کشور آموزش دیده بودند، موظف شدند با تدریس در آن کلاسها، آنچه را آموختهاند، به همکاران خود نیز آموزش دهند و بدین ترتیب، اداره اطفائیه اولین قدمها را برای تبدیل شدن به نهادی توانمند در راه گذاشت و سه سال بعد، در اواخر سال 1333 شمسی، هنگامی که نیروهای ماهر در حد نیاز تأمین شده بود، عنوان اطفائیه به آتشنشانی تغییر یافت و چون آن هنگام مصادف با توسعه صنایع و شکلگیری مناطق مسکونی جدید در اطراف تهران بود، تصمیم گرفته شد آتشنشانی تهران علاوه بر داشتن یک اداره مرکزی سه شعبه دیگر نیز در نقاط مختلف شهر در اختیار داشته باشد که بر مبنای آن تصمیم و اقدامات شهرداری تهران، آتشنشانی علاوه بر اداره مرکزی آتشنشانی، صاحب شعباتی نیز در انتهای خیابان شهباز (خاقانی)، خیابان شوش و انتهای خیابان بهار شد.همچنین به علت مسافت زیاد تهران و شمیران و از آنجا که شمیران از نظر موقعیت جغرافیایی نسبت به تهران در ارتفاع قرار داشت و هنگام ضرورت، دسترسی به نقاط مختلف آن دشوار بود و همین امر موجب تأخیر در امدادرسانی به حادثهدیدگان میشد، احداث شعبهای از آتشنشانی در شمیران نیز مورد توجه قرار گرفت و در سال 1334، یکسال بعد از افتتاح شعبات سهگانه آتشنشانی در شهر تهران، پایگاه شمیران نیز به مرحله بهرهبرداری رسید و در همان سال قرارداد خرید چهار دستگاه اتومبیل آتشنشانی جدید با کارخانهایرانی ارج که از مدتی پیش مطالعاتی را روی شبیهسازی مدل اتومبیلهای آتشنشانی خارجی شروع کرده بود، به امضاء رسید و آن تجهیزات، پس از تحویل، در اختیار شهرداری شمیران قرار گرفت......
در آن زمان، با وجودی که چند تانکر مخزندار در خدمت آتشنشانی قرار داشت، مأموران طبق معمول گذشته، همچنان با کمبود امکانات و تجهیزات روبرو بودند و اسناد و مدارک موجود نشان میدهد به آن نسبت که شهر گسترش مییافت و بر وسعت و جمعیت آن افزوده میشد، تشکیلات آتشنشانی رشد نمیکرد و هنگام بروز آتشسوزیهای بزرگ، مأموران آتشنشانی عملاً با کمبود امکانات مواجه میشدند. به همین دلیل، علاوه بر اتومبیلهای مخصوص آبپاشی که خود آتشنشانی در اختیار داشت، ماشینهای باربری، خودروهای حمل گوشت و کامیونهای حمل زباله نیز به عنوان تجهیزات کمکی در اختیار مأموران اداره آتشنشانی قرار میگرفت و در مقابل، در ساعات خارج از عملیات امدادی، حتی اتومبیلهای مخصوص مبارزه با حریق برای آبرسانی به محلات، آبپاشی خیابانها، آبیاری درختان و خدمات متفرقه دیگری از این قبیل، مورد استفاده قرار میگرفت که البته کارشناسان متعددی عنوان کردهاند، آن سنت غلط که سالها رواج داشت، به نوبه خود عامل مهمی برای عقبماندگی سیستم آتشنشانی کشور بود.
همچنین تا حدود 30 سال بعد از تأسیس اطفائیه، کارکنان آن اداره از وسایل و تجهیزات حفاظت فردی بهرهای نداشتند و هنگام مأموریتهایشان ناچار بودند با کفش و لباس معمولی در عملیات شرکت کنند. بعدها، لباس کار متحدالشکلی برای افراد آتشنشان در نظر گرفته شد و تعداد محدودی کلاهایمنی نیز در اختیار آنها قرار گرفت، اما در سالهای بعدی، به موازات توسعه تهران اداره آتشنشانی رشد کرد و چون روز به روز بر حسب ضرورت در برابر مسئولیتهای سنگینتری قرار میگرفت، تا حدی این مهم مورد توجه قرار گرفت و هنگام خرید وسایل اطفائی، اقلامی از وسایل حفاظت فردی نیز خریداری میکردند. از جمله در سال 1336 تعداد 10 ماسک ضدگاز و شش ماسک ضد دود و در سال 1337 استفاده از لباسنسوز در آتشنشانی مورد استفاده قرار گرفت و به مرور زمان، آتشنشانی تهران به اسنوکر، نردبان، ماشین کفساز، تانکرهای مجهز، موتورپمپ، تورنجات، لباس نسوز، ماسک ضدگاز، ماسک ضددود و... مجهز شد. تا جایی که هماکنون بزرگترین نردبان خاورمیانه و سومین نردبان بزرگ جهان به ارتفاع 64 متر در اختیار آتشنشانی تهران و چند شهر دیگر از جمله تبریز قرار دارد.
در سال 1340 شمسی واحدی به نام گروه «امداد و نجات» در ایستگاه حسنآباد ایجاد شد تا در کنار اطفای حریق، امداد و نجات حادثهدیدگان را بر عهده بگیرد و در سال 1349 با توجه به ترافیک خیابانهای تهران و به دستور شهردار وقت یک کادر موتورسوار، با موتور سیکلتهایی که مجهز به بیسیم بودند و میتوانستند تا 120 کیلوگرم بار حمل کنند - تشکیل شد و مقرر شد در زمان وقوع آتشسوزی، با سرعت تجهیزات مقدماتی را به محل حادثه برسانند و تا رسیدن اتومبیلهای سنگین و نیروهای لازم، عملیات اولیه اطفایی را انجام دهند و بعدها چند شهرستان نیز به تجهیزاتی مشابه مجهز شدند. به اضافه این که در سال 1344 کمیسیون بودجه مجلس شورای ملی در جلسه سوم دی ماه خود، به منظور ارتقاء ایمنی فرودگاههای کشور با خرید چند دستگاه اتومبیل آتشنشانی برای اداره کل هواپیمایی کشوری موافقت کرد و براساس آن موافقت چهار دستگاه «لیلاند دیزل» مخصوص اطفاء حریق در فرودگاه، دو دستگاه آمبولانس از نوع «شورولت» جنگی و سه دستگاه جیپ اطفائیه، برای مقابله با حریقهای احتمالی در فرودگاه خریداری شد. عمده مشکل آتشنشانی تا سال 1350 آن بود که از بدو تأسیس اطفائیه در تهران تا سال 1350، وسعت تهران، با سرعت به چند برابر رسید، در حالی که تعداد ایستگاههای آتشنشانی به کندی افزایش یافت و در سال 1350، با وجودی که چند ایستگاه جدید در تهران شروع به فعالیت کرد، تعداد ایستگاههای آتشنشانی به هفت واحد رسید. درسالهای بعد از آن، گسترش و توسعه آتشنشانی شتاب بیشتری گرفت. برای نمونه در سال 1353 سه پایگاه دیگر به تعداد ایستگاهها افزوده شد و روز 25 اسفندماه سال 1355 در حالی که تعداد ایستگاهها به 13 واحد رسیده بود، مرکز جدید ستاد و فرماندهی آتشنشانی و خدمات ایمنی در محل وسیعی در خیابان آزادی که در آن زمان «آیزنهاور» نام داشت، افتتاح شد و با شروع به کار آن مرکز که محل فعلی آتشنشانی پایتخت نیز در آن قرار دارد، ایستگاه آتشنشانی میدان حسنآباد که تا آن تاریخ به عنوانایستگاه مرکزی آتشنشانی مورد اشاره قرار میگرفت، به ایستگاه شماره 1 تغییر نام داد و در سال 1356 مجموعاً 16 ایستگاه که سه ایستگاه آن از امکانات نجات نیز برخوردار بود، در تهران فعالیت داشت.
همزمان با توسعه آتشنشانی در تهران، آتشنشانی در سایر شهرها نیز توسعه یافت که خرید کشتی آتشنشان برای اطفای حریق کشتیها در دریای خزر توسط آتشنشانی انزلی از نمونههای آن است، اما در کنار این توسعه برخی از شهرها نظیر ایلام همچنان فاقد آتشنشانی بودند تا این که بعد از شکلگیری و تأسیس شهرداری ایلام در سال 1342 دو تن به عنوان نگهبان در جوار ساختمان شهرداری به کار گمارده شدند که وظیفه آنان رسیدگی به امور اطفاء حریق بود و چنانچه جایی از شهر آتش میگرفت، افرادی که در معرض خطر و خسارت قرار داشتند، ناچار بودند با مراجعه حضوری به ساختمان شهرداری، آن مأموران را در جریان حادثه قرار دهند. اما از زمانی که رسیدگی به امور آتشنشانی در سراسر کشور مورد توجه جدی واقع شد، یک دستگاه اتومبیل ذیل روسی و سپس یک دستگاه «اینترناش» و چند سال بعد یک دستگاه لندرور انگلیسی تحت عنوان خودرو پیشرو، برای امور آتشنشانی آن شهر خریداری شد. با این حال، تا اولین سال بعد از پیروزی انقلاب اسلامی و زمان شروع جنگ تحمیلی ایلام از نظر تجهیزات آتشنشانی در فقر مطلق قرار داشت تا بالاخره در آن سال چهار دستگاه خودرو بنز به تقویت آتشنشانی اختصاص یافت.
همچنین شهرستان آمل جزو شهرهایی است که اگر چه از سال 1302 شهرداری در آن شروع به فعالیت کرد، اما تا سال 1349 شهرداری آن فاقد دایره آتشنشانی بود و در آن سال صاحب واحد آتشنشانی با 12 مأمور شد. اما تنها وسیله خاموشکننده حریقی که در اختیارش قرارگرفت، یک دستگاه شورولت مدل 57 بود که به هیچوجه توانایی پاسخگویی به نیازهای شهر را نداشت. اما بعدها یک دستگاه اتومبیل رومانیایی مدل 70 هم توسط اتحادیه شهرداریهای کشور تهیه شد و در اختیار آتشنشانی این شهر قرار گرفت.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی با انحلال سازمان دفاع غیرنظامی که تا پیش از آن مسئولیت آتشنشانیهای سراسر کشور را بر عهده داشت، فلسفه وجودی آتشنشانیهای کشور براساس بندهای 14 و 20 ماده 55 قانون شهرداری تعریف و از همین رو سازمانهای آتشنشانی زیر مجموعه شهرداریها قرار گرفت و شهرداریها ملزم شدند، برای حفظ شهرها از خطر سیل، حریق و دیگر مخاطرات، تدابیر مؤثری اتخاذ کنند و نظر به این که ایران کشوری حادثهخیز است و از 40 نوع حادثه طبیعی شناخته شده، حداقل 30 مورد آن در ایران امکان وقوع دارد، توجه به بحث ایمنی و تهیه و تدوین ضوابط و مقرراتایمنی برای آن امری ضروری تشخیص داده شده و ارتباط، همکاری، هماهنگی و مشورت با مراکز علمی، نظامی، پزشکی و سایر سازمانها و اشخاص مربوطه، تعیین صلاحیت فنی و امکانات شرکتهای خصوصی و دولتی با عنوانهای مختلف، اعم از طرحایمنی یا شارژکننده و فروشنده و سازنده ماشینها، قطعات، ادوات و تجهیزات مختلف مربوط به امور ایمنی و نجات و آتشنشانی در سطح جامعه و اشاعه و بهکارگیری رشتههای ورزشی بین کارکنان سازمان، مخصوصاً نیروهای عملیاتی، به منظور تقویت و آمادگی جسمانی و بالابردن روحیه افراد که لازمه این حرفه است به عنوان وظایف سازمان آتشنشانی و خدماتایمنی تعیین شد.
منبع: روزنامه اطلاعات 17 و 24 مهر 1391
/ج
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}